Picture of ژان پیر رامپال

ژان پیر رامپال

مدرس و نوازنده

بیوگرافی (کلیک کنید)

ژان پیر رامپال فلوتیست شهیر فرانسوی، در سال ۱۹۲۲ در شهر مارسِی متولد شد و در سال ۲۰۰۰ چشم از جهان فروبست. وی نخستین نماینده در قرن بیستم بود که فلوت سولو را در اتحادیه بین المللی موسیقی ثبت کرد و موجب تحسین و تشویق بسیاری از هنردوستان شد، بطوریکه کنسرت های او با برنامه های خواننده های کلاسیک معروف، پیانیست ها و نوازندگان بزرگ زمانه ی خود برابری میکرد.

ژان پیر رامپال، فلوت را در سن دوازده سالگی آغاز کرد و نخستین معلم وی پدرش بود (پدر رامپال، جوزف مدرس برجسته فلوت کنسرواتوار مارسِی و نوازنده ی اصلی ارکستر سمفونیک مارسِی بود).

ژان بعد از آموزش های خانگی توسط پدرش، در کنسرواتوار(هنرستان) موسیقی مارسِی، شروع به فراگیری متد “ژوزف هانری آلتس” (فلوتیست و استاد فرانسوی قرن 19) کرد و در همین کنسرواتوار، مقام اول را در سال ۱۹۳۷ در نوازندگی ساز فلوت دریافت کرد. او همچنین اولین رسیتال عمومی خود را در مارسِی اجرا کرد، در حالیکه تنها ۱۶ سال داشت. پس از اولین رسیتال، برای دومین بار در “ارکستر کنسرتهای کلاسیک”  شهر مارسِی، به همراه پدر خود به نوازندگی فلوت پرداخت. گرچه آنها به طور خصوصی هم تقریباً هر روز با هم دو نوازی می کردند.

به هر حال، دوره زندگی هنری قابل توجه او، که بیش از نیم قرن بود، بدون تشویق از سوی والدینش همراه بود. چرا که والدین ژان پییِر، ترجیح میدادند که پسر خود را به عنوان یک دکتر یا جراح یا یک عنوان معتبرتر ببینند تا یک موسیقی دان حرفه ای!

در آغاز جنگ جهانی دوم، رامپال از روی اجبار وارد مدرسه ی پزشکی شد و در آنجا به مدت ۳ سال تحصیل کرد. اما هنگامیکه نازی ها فرانسه را اشغال کرده بودند او را برای کارگری در آلمان در سال ۱۹۴۳ مجبور کردند، وی از خدمت فرار کرد و راهش را بطور مخفیانه به پاریس تغییر داد. رامپال در هنرستان ملی فرانسه، با اجرای قطعه

” Le Chant de Linos اثر ژولیوِه” جایزه ی نخست را در مسابقه سالیانه فلوت بدست آورد. موفقیتی که با جایزه ی پدرش، جوزف، در سال ۱۹۱۹ برابری می کرد.

رامپال یکی از تاثیر گذارترین نوازندگان فلوت در عصر معاصر است که با اجراهای سولو (تکنوازی) فلوت و اجرای کنسرتوهای بسیار (فلوت و ارکستر)، این ساز را بیش از پیش به عموم مردم دنیا شناساند.

اما استعداد رامپال و حضورش (با شمایل یک مرد درشت هیکل، با نواختن چنین ساز ظریفی) راه را برای نوازندگان حرفه ایی فلوت در نسل بعد از جمله “جیمز گالوی و امانوئل پاهود، …” هموار کرد.

رامپال یک نوازنده فلوت کلاسیک فرانسوی، به شیوه ی سنتی بود (پدرش از Hennebains نوازندگی را آموخته بود، کسیکه همچنین به “مارسِل مویس” آموزش داده بود)، اگر چه رامپال دارای تکنیک شگفت انگیزی بود، اما سبک وی بیشتر شبیه به شوالیه های لاتین جنوب مدیترانه بود تا شبیه به استایل آکادمیک شمال پاریس باشد.

خصوصیت ویژه نوازندگی وی، مجموعه ای از اصوات درخشان بود که همراه با ویرتوزیته بالا شنوندگان را به هیجان می آورد.

او ویبراسیون های گوناگونی را برای هر قطعه ای که می نواخت به کار می برد که کاملا با آن موسیقی مرتبط بود، همچنین او یک قابلیت منحصر به فردی داشت که در میان یک پاساژ طولانی، نفس های عمیق در عین حال سریع و کوتاهی میگرفت، بدون اینکه هیچ وقفه ای احساس شود.

عمدتا او را به عنوان یه آفریننده ی سبک جدیدی از فلوت میدانند که در سالهای جنگ جهانی بسیار مورد علاقه مردم قرار گرفت. همچنین وی شهرت زیادی در نوازندگی تعداد زیادی از قطعات آهنگسازان دوره باروک داشت و باعث ایجاد انگیزه در آهنگسازان معاصر مانند: “پولانک و بولینگ” برای خلق آثار جدید برای ساز فلوت شد.

در بهار ۱۹۴۵، بعد از انقلاب پاریس، رامپال توسط ” هانری توماسی” (آهنگساز) و سپس توسط رهبر ارکستر ملّی فرانسه دعوت شد تا در رادیوی ملّی فرانسه به طور زنده “کنسرتو فلوت اثر ایبر” را که در سال ۱۹۳۴ برای مارسِل مویس نوشته شده بود، اجرا کند. این برنامه در رادیو فرانسه، نخستین قدم وی برای شروع کنسرت های بین المللی او بود. در این زمان وی فلوت را به عنوان یک ساز سولو در کنسرت ها و ارکسترها ترویج داد که به وضوح این کار رامپال بر اثر راهنمایی های مارسِل مویس بود.

اگرچه مارسِل مویس نیز از محبوبیت قابل توجهی در بین جنگ جهانی برخوردار بود. البته نه در سطح بین المللی!

با پایان یافتن جنگ جهانی، رامپال مشغول اجراهای خود در سرتاسر دنیا شد. او اول در فرانسه و در سال ۱۹۴۷ در سوئیس، ایتالیا، اسپانیا، هلند مشغول به برگزاری کنسرت شد. او از همان ابتدا با پیانیست و نوازنده هارپسیکوردی همکاری می کرد، که آنرا در هنرستان موسیقی پاریس در سال ۱۹۴۶ ملاقات کرد. “ویرون لاکرویکس یک پرونسی” (از اهالی پرونس فرانسه) مودب و با احساس بود.

آن دو در اولین برخورد، یکدیگر را به عنوان نوازنده ی مکمل خود انتخاب کردند. ظهور نوازندگی آن دو در کنار هم بعد از جنگ به آنها این اجازه را داد تا در سرتاسر فرانسه و کشورهای دیگر اجراهای عمومی موسیقی داشته باشند. در مارس ۱۹۴۹، در مواجهه با برخی مخالفان، آنها  Salle Gaveauدر پاریس را اجاره کردند که یکی از اولین رسیتال های فلوت و پیانو بود که در آن شهر دیده می شد و تاثیر بسیار زیادی داشت.

این موفقیت رامپال را دلگرم کرد تا در آن زمینه به کارش ادامه دهد. رسیتال در همان سال در پاریس تکرار شد و خبرهای استعداد نوازنده ی جوان فلوت دوباره زبان زد همگان شد. در تمام سال های اول دهه ۵۰، قطعات نواخته شده پیانو و فلوت آن دونفر، مرتباً از برنامه های رادیو پخش می شد و آنها کنسرتهایی در فرانسه و شهرهای دیگر کشورهای مختلف اروپا اجرا کردند و در سال ۱۹۵۳ آنها اولین تور بین المللی خود را برگزار کردند.

اولین سفر رامپال به آمریکا در ۱۴ فوریه ۱۹۵۸بود که به همراه دوست پیانیست خود اجرایشان را در آمریکا با رسیتال هایی از باخ، موتزارت، بتهون، پروکوفیِف و… در واشنگتن آغاز شد. بعد از آن Day Thorpe منتقد موسیقی از”ستاره واشنگتن” نوشت:

“اگر چه من خیلی اجرا از نوازندگان فلوت دیده ام، اما نواختن رامپال هنوز منحصر به فرد می باشد. فلوت در دستهای او مانند ۳ یا ۴ ساز موسیقی می نوازد، تاریک و بد یمن، روشن و روحانی، خوش و نمکین، عاشقانه و زلال. استعداد او در اجرای تکنیک ها در پاساژهای سریع او را نمیتوان به راحتی در کلمات نشان داد.” در همان سال (۱۹۵۹)، رامپال مهمترین کنسرتش را در نیویورک در سالن Town برگزار کرد که عشق و محبوبیت زیادی در بین آمریکایی های اهل کنسرت موسیقی کلاسیک به وجود آورد.

همکاری آن دو چندین ضبط قابل توجه را به ارمغان آورد که برای آنها جوایزی را به همراه داشت. این ضبط ها از جمله سونات های فلوت باخ که در سال ۱۹۶۲ اجرا کردند، ادامه داشت تا ۳۵ سال بعد از آن، وقتی که دوست پیانیست وی، “ویرون” بازنشسته شد و در بستر بیماری افتاد، سپس رامپال همکاری جدیدی را با پیانیست آمریکایی

 “جان استیل ریتر” آغاز کرد.

رامپال در زمانی که به عنوان سولیست کار خود را ادامه می داد در گروهایی نیز به نوازندگی می پرداخت و در سال ۱۹۴۶ نوازنده ابوا (Pierre Pierlot) و رامپال کوئینتت بادی فرانسه را تاسیس کردند که در طول جنگ فعالیت های خود را به صورت مستمر دنبال کردند.

در اوایل۱۹5۴ آنها در یک برنامه رادیویی مخفی که در کلوپ

 d’Essai در rue de Bac (که در پاریس بود) همنوازی کردند.

این برنامه یک برنامه غیر قانونی بود که توسط نازی ها برگزار میشد و در آن کارهایی از آهنگسازان یهودی مانند: “هیندمیت، شونبرگ و میلهاود” را مینواختند. این کوئینتت تا دهه ۶۰ به فعالیتش ادامه داد.

بین سالهای ۱۹۵۵ تا ۱۹۶۲، رامپال به عنوان نوازنده ی اصلی در اپرای پاریس به نوازندگی پرداخت و این معتبرترین سمت ارکسترالی بود که برای یک فلوتیست فرانسوی تا آن زمان اتفاق می افتاد. او در سال ۱۹۴۷ ازدواج کرد و صاحب دو فرزند شد. درآمد وی در نوازندگی ارکستر و کنسرت هایش بالا بود و علاوه بر آن درآمد حاصل از ضبط های وی نیز به آن اضافه میشد.

بعد از مرگ او مطالب زیادی در مدح او در روزنامه ها به وسیله منتقدان و حتی افراد برجسته دولتی فرانسه مانند: ژاک شیراک رییس جمهور وقت فرانسه برای او گفته شد.

J. S. Bach – Sonata Flute & Harpsichord

با اجرای : ژان پیر رامپال

قطعه ای از آهنگساز رومانیایی با صدای جادویی فلوت 

با اجرای : ژان پیر رامپال